شهادت حاج قاسم سلیمانی

در درندشت کوه پیچیده، ناله‌های مداوم بوران

شب، شب سوزی استخوان‌سوز است، مشت بر سینه می‌زند طوفان

مانده در گوش دشت انگاری رد سم‌کوبه‌های شبدیزی

 باز زین کرده رخش را رستم می‌رود تا حوالی توران

با کمانی به دوش می‌آید بر تنش زخم سالیان مانده

آرش است و کنایه‌های مسیر

آرش است و ستیغ کوهستان